عصیان
۱۳۸۱ تیر ۱۱, سهشنبه
داستان از اونجايي شروع شد که من و يه مورچه ميخواستيم با هم ناهار بخوريم. اميدوارم وقتي اون پايين رسيدم يه تصميم عجولانه نگيري.
مورچه خوار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر