۱۳۸۱ تیر ۲۱, جمعه

اگه قرار بود که وبلاگ نويسا هم امتحان بدن

خب... اگه قرار بود که وبلاگ نويسا هم يه مدرسه وبلاگنويسي داشته باشن و مثه همه مدرسه ها آخر ترم امتحان بدن بر طبق عرف تقلب هم در جريان بود. اونوقت من...

تو امتحان طراحي کنار احسان مينشستم.

تو امتحان انشا کنار شاهين مينشستم.

تو امتحان دلبري والله نميدونم کجا مينشستم. اينجا؟ اينجا؟ اينجا؟ يا اينجا؟ (البته دلبري با نوشته هاشون)

تو امتحان آشپزي که حتما کنار گيس گلاب مينشستم. مخصوصا که يه بار هم هشت پا داده به خوردم.

تو امتحان کوتاه نويسي (اصلا همچين امتحاني داريم؟) کنار کاپيتان هادوک مينشستم.

تو امتحان موسيقي کنار خيليها ميشه نشست اما من نويد رو ترجيح ميدم.

تو امتحان ديني کنار خانوم گل مينشستم. بر خلاف بعضي از حرفاش از همه خداشناس تره.

تو امتحان ادبيات باستاني فرشاد آخرشه. پيش اون مينشستم.

تو امتحان زيست شناسي کنار خروس. نگين چرا. زيستش از همه بهتره.

تو امتحان شعر که نميدونم کنار کي بشينم. همه شاعرن آخه.

راستي هيچکي دوست داره کنار من بشينه؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر