۱۳۸۱ تیر ۱۷, دوشنبه

ببخشيد با شما نبودم

- ميشه يه دونه هم به من بدين؟

- ...

- ببخشيد! ... ميشه يه دونه هم به من بدين؟

-...

- معذرت ميخوام جناب!... محبت کنيد يه دونه هم به من بدين.

- چي ميخواي؟

- شانس... يه دونه لطفا.

- نداريم.

- همين الان دادي به اون قبليه... خودم ديدم.

- نداريم عزيز. برو بذار باد بياد.

- به جون خودت احتياج دارم.

- تازه اومدي گرفتي. چه خبرته؟

- قبليه بد بود.

- نميشه... برو ته صف.

- يه دونه ام صفيه؟

- مگه چند تا چند تا ميدم؟ يکي يکي ميدم ديگه.

- نه... من خودم ديدم. به اون قبليه کيلو کيلو دادي.

- اين فضوليا به تو نيومده. اون از بندگان مقرب بود.

- منم الان مقربم ديگه. مگه داري باهام حرف نميزني؟

- نه همچين از رو ميل و رغبت.

- آخه پس من از کجا يه خورده شانس بيارم؟

- از بازار آزاد.

- خداياااااااااااااااااااااا.

- بله؟

- ببخشيد با شما نبودم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر