اخلاقيات و دين
يکي از ارکان شخصيتي افراد، از ديدگاه خيلي از افراد دينه. براي بسياري از افراد ملاک خوب يا بد بودن مردم، دينداري اونهاست. حتما بارها با افرادي برخورد کردين که براي توصيف ديگران جملاتي از قبيل طرف آدم خوب و دينداريه رو بکار ميبرن. يعني ملاک خوب يا بد بودن ديگران رو، اعتقادش به دين قرار ميدن. اين باور توي جامعه ما به حدي جا افتاده که بسياري نميتونن تصور کنن که امکان اين وجود داره که کسي بيدين باشه اما در کنارش آدم خوب و مثبتي باشه. به نظر من بهترين شيوه نگرش به افراد به جاي دين، ميتونه اخلاقيات باشه. در طول تاريخ تحريف در دين و روايات مختلفي که از اون عرضه شده، ممکنه که به مذاق عده زيادي خوشايند نباشه. اين معضل باعث ميشه که نوعي ستيزه جويي با دين و عدم اعتقاد به خدا در تفکر افراد جاي خودش رو باز کنه. قصد من توجيه دين و اعتقاد يا عدم اعتقاد به اون نيست. من به ديندار بودن بصورت ايمان داشتن نگاه ميکنم. يعني اتصال به يک منبع و منشا خوبي و انرژي مثبت. خيلي از ما به هنگام استيصال دعا ميکنيم. خيلي از ما که شايد از نظر شرعي بسياري از فرايض ديني خودمون رو بجا نمياريم به هنگام برخورد با مشکلات پيچيده در زندگيمون سعي ميکنيم که از يک انرژي عظيم، مقداري رو جذب کنيم. من اون انرژي رو بصورت خدا ميبينم. شايد آيين يا طريقت اعتقادي من اسمش اسلام، مسيحيت، بودايي يا اکانکار باشه. مساله اصلي اسمش نيست بلکه نقاط مشترک همه اوناست. اعتقاد من بر رعايت اخلاقياته. هر فرد بصورت بي طرف ميتونه فقط با اتکا به تفکر و اخلاقيات راه درست اعمال خودش رو پيدا کنه. در اينصورت بسياري از بايدها و نبايدها رو ميتونه بدون مراجعه به قوانين شرع و رسالات اجرا کنه. اشکالي که بر اين کار ممکنه وارد بشه اينه که هيچ کسي عقل کل نيست. اما به اعتقاد من جميع اخلاقيات افراد همون عقل کله. يعني با يک نگاه آماري به اخلاقيات افراد بايد کاري رو انجام داد که براي اکثريت آزار دهنده نباشه. قصد من اين نيست که اين بحث رو ادامه بدم. اما اين بحث از اونجايي به ذهنم اومد که مسائلي از قبيل ايجاد خانه عفاف بحث روز جامعه ماست. گروهي وجود اون رو الزامي ميدونن و گروهي ديگر ايجاد همچين مراکزي رو با توجه به توجيهات شرعي هم خطا و کاري اشتباه و در نتيجه ناشي از ضعف قوانين شرعي ميدونن. اما به اعتقاد من کليد اين قفل در رعايت يه چيزه. اخلاقيات. کافيه طرفداران يا مخالفانش يک سوال براي خودشون مطرح کنن. آيا از نظر اونا اشکالي نداره که مادر، خواهر، زن يا دخترشون به اين مراکز مراجعه کنن؟ اگر از ديد خودشون اشکالي نداره، خب گواراي وجودشون. خودشون هم ميتونن از اين مراکز استفاده کنن. اما اگر از ديد اونا اين مساله مشکل داره، نبايد به خودشون حق استفاده از چنين مراکزي رو در صورت ايجاد بدن. کليد اينجاست: چيزي رو که براي خود نميپسندي، براي ديگران هم مپسند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر