۱۳۸۱ فروردین ۲۷, سه‌شنبه

هليا خانوم تو وبلاگش يه شعر قزويني گذاشته بود. ما هم که سرمون واسه تحقيق و تفخص و فضولي درد ميکنه و از اونجايي که دانشمند تشريف داريم، پس از تحقيقات بسيار و دريافت خبرهايي بازم از جاسوسمون توي C.I.A اصل شعر را پيدا كرديم. لازم به ذكره كه اين شعر بايد با آهنگ ملا ممد جان خونده بشه:

يه خانَه داشتيمان کنج بلاغي

يه حياط داشتيمان مثل سُلاخي(۲)

يه کرسي داشتيمان يه پايه نداشت

لحاف کرسيمان صد تا وصلَه داشت(۲)

يه لحاف داشتيمان چل تا وصلَه داشت

وصلَه ي چلّمش شورت آقام بود(۲)

يه پنجره داشتيم روشنا مِداد

يه کّينَه مِبَستيمان شفا مِداد(۲)

يه ديزي داشتيمان صد تا خورندَه

يه موال داشتيمان صد تا تِرّنده(۲)

طلبکار ميومد جلو خانَه مان

آقام مِپريدش بالا خانَه مان(۲)

من و فاطي با هم چي چي مِکرديم

يعني اتاقا رّ جارو مِکرديم(۲)



در برنامه بعدي شعر اصيل قزويني آخ نَه نَه من عيال مّخوام تقديم شما انور حضوران و وبلاگ مروران خواهد گرديد. تا برنامه ادبي و بي ادبي بعد درود و دو صد بدرود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر