۱۳۸۱ فروردین ۱۵, پنجشنبه

ساده باشم يا نه، چه تفاوت دارد، بارانيهايم را براي تو زمزمه كنم يا نه! براي تو كه نميداني من و تو هر دو، تك هجايي ترين هستيم.

چه سود از اين همه باران؟ چه سود؟ آنگاه كه جوانه اي را هم نمي افرازد؟

تويي كه ديروز را گم كرده ميخواهي، بگو به من، چه كنم؟ با واژه هايي كه گم شده اند...

و امروز آيا نميداني، كه چرا تو به خاطر خود به من دروغ ميگفتي و من به خاطر تو به خود دروغ ميگفتم تا، مرا رعايت كرده باشي؟

باش...

فردا روز ديگريست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر