ديشب باز با يکي از دوستامون زد به سرمون که نصف شبي بريم يه جايي آواره بشيم. ماشينو ورداشتيم با دو تا پتو، ساعت يک شب زديم به سمت آبعلي. کلي رفتيم تا ساعت سه صبح. به قول خودمون کلي ميونبر زديم که تهرون رو دور بزنيم. آخرش چي شد؟ سر از تهرانپارس در آورديم. ساعت سه صبح بود که ناچارا برگشتيم. اما بازم خوب بود. يه تنوعي بود ديگه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر