۱۳۸۱ تیر ۲, یکشنبه

هذيان

فرقيست

غريو غريقي...

فغان... فغان

فرقيست

نه فروغي

و فراغي لاجرم...

تمام ناتمام ما

تناوب بي تابي

که بي توانم...

پريچهر

چه چاره اي...

چنان پيچشي

دچارم



بيچاره غريقي که به ناتواني دچار است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر