۱۳۸۱ شهریور ۳۱, یکشنبه

براي ماه پيشوني که مرا Noorhood ميپنداشت:

پرواز کن

پرواز کن به جايي که بر پيشانيت نشسته است

آنجا دوشنبه ايست که ميتواني برقصي

آنجا مهريست که ميتواني بويش را ببلعي

گلبرگهايت را به باد بسپار و پرواز کن

سر بر شانه فرشتگان بنه

و داغي را که بر دلت مانده

با فرشته ها تقسيم کن

بي دغدغه

پرواز کن

و خوش باش که ديگر تراکمي از لعنتي ها احاطه ات نخواهد کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر