۱۳۸۱ شهریور ۲۳, شنبه

نتهاي نصفه

سوار بر امواج

زمزمه هاي آسماني را

براي انديشه هاي خاکي

به ساحل ميريزند

يار، يار، يار

فراموش نکن

ما پيماني نبسته ايم

ما سفره اي در برابر نداشته ايم

ما ميان ابرها

سفر نکرده ايم

از کسي نپرسيده ام

تَنگ در بر گرفتن

معناي عارفانه اي دارد؟

راستي

مگر نمي بيني

که فرشته ها مينوازند

آرام آرام

و هاله اي از موسيقي کهنه

ما را در بر ميگيرد

و ما در هم خواهيم آويخت

گوش کن

فرشته ها مينوازند

با سازهاي شيشه اي

و از آهنگ سازشان

ابرها متلاطم ميشود

باران ميبارد

باران

و تنها نتي کوچک کافيست

تا هر چه آهنگ سراب

رنگ ببازد

صميمانه ميگويم

مرا دوست بدار

اي آشناي فصلهاي کودکي

من تنها صدايم را ارمغانت آورده ام.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر