۱۳۸۰ اسفند ۳, جمعه

امروز يه عالمه مطلب نوشته بودم ولي متاسفانه به خاطر log out شدن خود به خود Blogger همشون پريدن.

اما امروز ميخوام يه بحثي رو مطرح كنم درباره خاص بودن. حالا اين خاص بودن چيه؟

ديدين اين آدمايي رو كه وقتي صحبت از هر چي ميشه ميپرن وسط؟ حالا فرقي نداره كه درباره پزشكي باشه يا معدن يا فوتبال.

ما تو لاهيجان يك دوستي داشتيم كه از بس اظهار فضل ميكرد شوهر عمه ام اسمشو گذاشته بود اتم شكاف. امكان نداشت اين آقا پسر تو بحثها شركت نكنه. اينقدر هم اعتماد به نفس داشت كه جلوي يك پزشك چنان داد سخن ميداد كه پزشك بيچاره ميرفت كتاباشو از اول بخونه. باور كنين درباره كتاب و فيلم و سياست و ترجمه و رياضيات هم اظهار نظرهاي عميقي ميكرد. در حاليكه رشته تحصيليش علوم آزمايشگاهي بود ولي نميگفت لا اقل در اين باره حرف بزنه كه توجيه هم داشته باشه.

ميخوام نظر شما رو هم بدونم. حالا يا تو وبلاگتون مينويسين با ايميل ميدين در هر دو حالت خوشحال ميشم. شروع كنيم در اين باره و درباره مسائل اطرافش بحث كنيم تا ببينيم به كجا ميرسيم.

من گاهي فكر ميكنم ه نكنه منم بضي وقتها اداي آدماي خاص رو در ميارم؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر