امروز يه آقاي محترمي اومده بود كافي نت با يك CD. بهم گفت ببخشيد آقا اين رو از آلمان واسم آوردن ميشه برنامشو اجرا كنين من هر كاري كردم نتونستم؟ من هم گفتم چشم. برنامشو Install كردم، ديدم كه يه مترجم آلماني به انگليسيه با منوهاي آلماني. پرسيد خوب اين چه جوري كار ميكنه؟ گفتم والله من آلمانيم مثه فارسيه هيتلره. از اين منوها سر در نميارم. ايشون هم گلاب به روتون سر تا پامون رو قهوه اي كردن و گفتن. اي بابا شما هم كه از كامپيوتر چيزي بارتون نيست، مثل اينكه من بيشتر از شما بلدم چون كامپيوترم بوق هم زده بعد از اجرا..... من چي بايد ميگفتم؟ گفتم حق با جنابعاليه. اگه چيزي از اين برنامه بعدا فهميدين من رو بي نصيب نذارين.
ياد يه خاطره افتادم كه گيس گلابتون واسم تعريف ميكرد. درباره آقايي كه ماشين حسابشو آورده بود پيشش تا تعميرش كنه. گيس گلاب هم گفت كه بلد نيست. اون آقا هم فرمودند شما چه جور مهندساي كامپيوتري هستيد كه بلد نيستيد يه ماشين حساب تعمير كنيد؟ بعد ميخواين از پس كامپيوتر به اون بزرگي بر بياين؟
خب راست ميگفت بيچاره. آي ي ي ي .... كامپيوتر، ماشين حساب، چرتكه تعمير ميكنيييييييييييييييييييييم.
حالا بماند كه يكي ازم پرسيد كه شما چيكاره ايد؟ من گفتم كافي نت دارم. گفت كابينت چوبي دارين يا آلومينيومي؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر