۱۳۸۰ اسفند ۶, دوشنبه

مسخره ست،

مسخره ست كه يك روز توي سال خيلي برات مهم باشه.

مسخره ست كه تو اون روز يه لوله n متري رو واسه آندوسكوپي بكنن تو حلقت و مجبورت كنن اون چيز مزخرف رو تو معدت قورت بدي. ده دقيقه عق بزني، آخرش هم بجاي تولد خودت، تولد يك زخم 5/0 در 5/0 ماماني رو تو اثني عشرت بهت تبريك بگن.

مسخره ست كه اونايي كه دوسشون داري و ميگن كه دوست دارن امروز رو يادشون بره.

مسخره ست كه هفت ساعت از مهمترين روز سال رو تو جاده باشي.

مسخره ست كه همه چيز تو اين روز مسخره ست.

چه فرقي داره؟ اينم يه روز مثه روزاي ديگه......هه.

ششم اسفند يا همون بيست و پنجم فوريه و پريدن به يه سال تكراري ديگه تو زندگيم، عجب روز مسخره اي بود پسر.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر