۱۳۸۱ مهر ۲۵, پنجشنبه

همديگرو زندوني نکنيم

دنياي زن و شوهرا دنياي جالبيه. مخصوصا سالهاي اول ازدواجشون. خيلي هاشون تو اين سالهاي اول ازدواج با هم اختلاف پيدا ميکنن. حتي اونا که مدتهاي زيادي با هم دوست بودن. من فکر ميکنم علتش اينه که زير يه سقف زندگي کردن خيلي با دوستي فرق داره. قبلا هم گفتم ممکنه که دو تا آدم دوستاي خوبي باشن اما زير يه سقف زندگي کردن لازمه ش اينه که دو طرف به سمت هم قدمهايي بردارن. در يه کلام اينکه از موقعيت خودشون کمي پايين بيان. البته من به عنوان يه فرد مجرد حرفام فقط به چيزايي که دور و برم ميبينم ختم ميشه و هنوز تجربه شخصي در اين زمينه ندارم. اما نکته اينجاست که ريش اين اختلافها بر ميگرده به وضعي که يک طرف از طرفين بخواد به علت اينکه ازدواجي اين وسط صورت گرفته از تموم گوشه هاي زندگي طرف مقابلش سر در بياره. يعني به دليل اينکه اين وسط ازدواجي صورت گرفته پس حتما بايد به اصطلاح از زرت وزورت طرف مقابلش خبر داشته باشه. زن و شوهراي زيادي رو ديدم که مثلا بخاطر اينکه طرفشون در گذشته دوستي ديگه اي داشته، حسادت کردن و زندگيشون رو خراب کردن. به عبارتي حسادت به گذشته. و تا اختلافي پيش ميومده اين متلک رو برا ميکردن که بعله تو فلاني رو بيشتر از من دوست داشتي. يا اينکه اجازه نميدن بعد از ازدواج طرفشون حتي يه گوشه خصوصي واسه خودش داشته باشه. بابا جان اين همه همديگر رو زندوني خودتون نکنين. به شريک زندگيتون فرصت بدين يه بخشهايي از زندگيش رو واسه خودش داشته باشه. اين دومي دليل بسياري از اختلافاست. مشکل اينجاست که اينجور آدما به فرديت همسرشون توجهي نميکنن و ازدواج و زندگي مشترک رو با اشتراک تمامي زندگي عوضي ميگيرن و هر مساله خصوصي رو خيانت در نظر ميگيرن. و اين شک باعث ميشه که يه روزي اين رابطه حتي به طلاق بکشه. اين مساله همون چيزيه که يکي از دوستاي صميميم اين روزا باهاش درگيره.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر