۱۳۸۱ مهر ۲۰, شنبه

مسافرين محترم پرواز دنيا - آخرت، لطفا براي تحويل چمدانهاي خود و بازرسي گمرک حاضر شويد.

- شما چند تا چمدون داريد؟

- ۲ تا

- بده ببينمش

- بفرماييد

- اينا چيه؟

- کاراي خوبمه

- نميتوني ببريشون اون دنيا. اضافه وزن داره

- چرا؟

- ارزشش زياده. خروج چيزاي با ارزش ممنوعه

- اهه! يه عمر زندگي کرديم و بهمون گفتن کاراي خوب بکنين که اون دنيا راحت باشين. راه به راه گفتن تو نيکي ميکن و در دجله انداز.

- خب معلومه که کاراي خوبتو تو دجله ننداختي که همشون اينجاست

- خب حالا چي کار کنم؟

- اينا همينجا ميمونه. اگه زيادي مته به خشخاش بذاري ممکنه جريمه هم بشي. اون يکي چمدونت رو بده ببينم

- شما که گفتين بايد چمدونام رو بذارم اينجا

- اوني که چيزاي با ارزش داره بايد بمونه. اون يکي رو بده ببينم چيز با ارزشي توش نيست؟

- نه بابا کاراي بدمه

- بذار ببينم. ممممم. خب اينا رو ميتوني ببري

- اينا به چه دردم ميخوره؟ نميخوامشون

- نه اينا رو بايد ببري. ما که نميتونيم نگهشون داريم

- اون يکي رو نگه ميدارين، اون وقت اين يکي رو نميشه نگه داشت

- نه نميشه. اگه بخواي بذاري بايد هزينه انبارداري بدي

- بابا بي خيال شو. ميخوام برم. الان مي پره

- خب بپره. ما اينجا مسووليت داريم

- عجب گيري کرديما. جناب من چي کار کنم که بتونم برم؟

- خب. مممم. يه راههايي هست

- مثلا چي؟

- يه چند تا از اين کاراي خوب رو ورش ميدارم. اونوقت فکر کنم مشکل اضافه وزنت حل بشه

- باشه. موردي نيست. چه ميشه کرد.

- بيا... حالا ميتوني بري

- ببخشيد يه سووال

- جانم؟

- شما اين کاراي خوبي که ورداشتين رو چي کارش ميکنين؟

- معلوم باهاش ميريم بهشت

- آهااااااا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر