عصیان
۱۳۸۲ تیر ۱۰, سهشنبه
برشي از هندوانه
کلافگي عرق کرده
و بادبزن حصيري مادربزرگم
نرم و متحرک
فرار کودکانه از چُرتهاي گرمازده بعد از غذا
و گاهي
تداوم آهنگين پنکه بي قفس
....
تن سپردن به رودخانه زير پل خشتي
و سر خوردن روي سنگهاي داغ
و...
خاطراتم سياه و سقيد تر ميشوند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر