۱۳۸۲ اردیبهشت ۳, چهارشنبه

کلمه

خدا کلمه را انداخت وسط

و سوت زد بازي شروع...

آدم شوت زد... شد حوا

حوا گرفت... شد هوا... اين هوا!

هوا جاخالي داد

شد کوه... دريا

ماه... ستاره



کلمه هنوز توي بازي‌ست

گيرم اينجا به شکل سر من

بزن... نمي‌ريزد... مي‌شود

هرچند که تو (...)



محمدحسن مرتجا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر