۱۳۸۳ فروردین ۸, شنبه

خورشيد و آقای همسر به همراه حميد و پينک فلويديش رو راهی کرديم به سمت ويلا. من و سامان مونديم تو لاهيجان که خير سرمون يه ربع بعد جداگانه راه بيفتيم. الآن دو ساعتی می شه که نشستيم توی کافی نت. خدا به خير بگذرونه. بايد پيه کتک رو به تنمون بمالونيم. سامان مرتبا دعای فالله خير حافظا وهو أرحم الراحمين رو می خونه. خودتون بفهمين وضعیت تا چه حد اضطراريه!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر