۱۳۸۱ اسفند ۱۴, چهارشنبه

فضايي بيش مي‌خواهم

نفسم مي‌گيرد

در اين تنگ شيشه‌اي

آنگاه که مچاله‌ام ميکني

و سهمناک‌ترين بوسه‌هاي زهرآگين را

صلوات بر روحم مي‌سازي

در گماني

که کوير سالهاي سنگواره‌ايم را

بازدمي بخارآلود سيراب مي‌کند؟

يا که شايد

تفاوت سنگ با مهر را نمي‌داني

فضايي بيش مي‌خواهم

نفسم مي‌گيرد

در اين تنگ شيشه‌اي

آنگاه که ديگر نمي‌خواهي

برگ ريزان مهرم را

و تراوش نيازمند ابريم را

و...

نمي‌داني

که برايم چه دلپذير است

فنا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر