مرگ در بعد از ظهر
«اگر مردي، از پشت آن درخت بيا بيرون تا مخت را داغان كنم لويي.»
«تو جگر نداري ماشه را بكشي.»
«جگر دارم اين هوا، از مغز تو گندهتر.»
«توني! تو مغزت اندازهي فندق است.»
بنگ!
«... يكي ديگر...!»
بنگ!
«لويي! توني! شام!»
«آمديم، مامان!»
پري سيلا مينتلينگ - كوتاهترين داستانهاي كوتاه جهان، 55 كلمه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر