بندِ نخستِ ديمهی نخستِ "زندگينامهی نورهود العصيان الاهيجی"
چنين گويد "ابن نظام الدين نورهود العصيان الاهيجی تاب الله عنه" که من مردی دبيرپيشه بودم از گروه مهندسين در گيلان زمين، و به کار تعليم سرگرم بودم و چندگاهي در آن پيشه کارپردازی نموده در ميان نزديکان آوازهای يافته بودم. در سيف سال يک هزار سیسد و هفتاد و هشت (1378) که کار بر من سخت آمد از لاهیجان برفتم که هر نيازمندی که در آن روز خواهند خداوند والا و پاک روا کند. به طهران رفتم و دو خاست نماز بکردم و نيازمندی خواستم تا خدای والا و خجسته مرا توانگری دهد. چون به پايتخت آمدم گروهی در کار طراحی و ميزبانی سايت ديدم. آن هنگام، به مـُروا گرفتم و با خود گفتم: خدای خجسته و والا نيازمندی مرا روا کرد.
- بیخيال بابا جان!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر