۱۳۸۳ مهر ۲۴, جمعه

بندِ نخستِ ديمه‌ی نخستِ "زندگينامه‌ی نورهود العصيان الاهيجی"

چنين گويد "ابن نظام الدين نورهود العصيان الاهيجی تاب الله عنه" که من مردی دبيرپيشه بودم از گروه مهندسين در گيلان زمين، و به کار تعليم سرگرم بودم و چندگاهي در آن پيشه کارپردازی نموده در ميان نزديکان آوازه‌ای يافته بودم‌. در سيف سال يک هزار سی‌سد و هفتاد و هشت (1378) که کار بر من سخت آمد از لاهیجان برفتم که هر نيازمندی که در آن روز خواهند خداوند والا و پاک روا کند. به طهران رفتم و دو خاست نماز بکردم و نيازمندی خواستم تا خدای والا و خجسته مرا توانگری دهد‌. چون به پايتخت آمدم گروهی در کار طراحی و ميزبانی سايت ديدم‌. آن هنگام، به مـُروا گرفتم و با خود گفتم: خدای خجسته و والا نيازمندی مرا روا کرد‌.

- بی‌خيال بابا جان!!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر