۱۳۸۱ مهر ۷, یکشنبه

اين کارتون گاليور هم براي خودش عالمي بودها. هر کدوم از شخصيتهاي اين کارتون هم واسه خودشون کلي شخصيتهاي عميق و جالبي بودن. هميشه ميشه مشابهشون رو دور و برت ببيني. دنيا پر از آدماييه هست که مثل اون يارو فکر ميکنن که هي ميگفت‌ من ميدونم ما برنده نميشيم. من ميدونم اون ما رو ميخوره. خلاصه همش نفس بد ميزد. از پادشاه لي لي پوت هم تن لش تر و شکمباره تر پيدا نميشد. بازم مثه خيلي از مردم. اون آدم بده، کاپيتان ليچ رو ميگم، اون هم که معلوم نبود چه پدرکشتگي با گاليور داشت، همش کارشکني ميکرد. مثه اين آمريکاي جنايتکار بود لامصب. اما جالبترين شخصيت اين کارتون از نظر من، فلرتيشيا بود. نمونه کامل يه دختر تو دل برو و طناز. من که تقريبا مطمئنم گاليور عاشق فلرتيشيا بود. اون قسمتش رو يادتونه که گاليور ميره يه مقدار از آبي رو ميهوره که قد مردم لي لي پوت ميشه؟ من همش دوست داشتم ببينم تو اون قسمت خلاصه گاليور چي کار ميکنه. طفلک فکر کنم ذوق مرگ شده بود که همقد فلرتيشيا شده. اما به نظرم اون قسمت سانسور داشت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر