۱۳۸۲ تیر ۴, چهارشنبه

خروس زري، پيرهن پري

اي خروس سحري

چش نخود سينه زري

پيرهن زر به برت بود پيش از اين

تاج ياقوت به سرت بود پيش از اين

شنيدم رنگ پرت رفته

ببينم پرتو

تاج ياقوت سرت ريخته

ببينم سرتو



يه کم دير جواب دادم شبح جان. خواسته بودي يه شعر عاشقانه بگيم از احمد شاملو. من فقط اينو پادم بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر