شمارش معکوس
5- مسلما شترمرغ براي اين تخم نميذاره که دوست داره، قطعا به خاطر اينه که نميتونه بچه بزاد. نورهود حکيم
4- اين جمله حکيمانه فقط براي اثبات اينه که ميگن بسيار سفر بايد تا پخته شود خامي. يعني اينکه من از سفر برگشتم.
3- خام بُدم، پخته شدم، سوختم. يعني اينکه سفراي اينجوري خرجش زياده و يه جايي از آدم بيخودي از گرما ملتهب ميشه و ميسوزه اونم به خاطر اينکه جنبهش يوخده کمه.
2- يکي از تجارب کسب شده در اين سفر اين ميباشد که يادگاري نوشتن بر روي ابنيه قديمي از جمله مفاخر ما ايرانيان است. جملات حکيمانه، از مشخصات فرزانگي نويسنده آن بوده و باعث ميشود که صاحبان ابنيه (که در جهان ديگر به خوشگذراني مشغولند)، دچار غلغلکي ناخوشايند شوند و کمي به مظالم رفته بر رعيتهاي خود بيانديشند و بدانند که ملت و بازماندگانش انتقام خون از دست رفتگان خود را خواهند گرفت. «آقاي امير کبير... به اتفاق خواهر و مادرم خدمت رسيديم. تشريف نداشتيد» يکي نيست به اين مراجعهکننده بگه که بابا جان اميرکبير که تو حموم فين زندگي نميکرد که اينو رو در حموم نوشتي. بايد ميرفتي در خونش اينو مينوشتي. اصولا اميرکبير خدابيامرز به روايت تاريخ از حموم همچين دل خوشي نداشت.
1- گفتم خواهر و مادر ياد يه مساله ديگه افتادم. ديدين تا يه سيگار خوب مياد تو بازار و چند وقت ميگذره، يه عالمه مشابه وطنيش سرازير ميشه؟ (اگه نديدين پس اين شماره رو نخونين) رو جعبه کنت و دانهيل (البته از نوع لايت) رسما به زبون فارسي هشدار مينويسن. اگه قبل از انقلاب بود، ميگفتم حتما اين سيگار به سفارش اداره دخانيات ايران توسط خارجيها توليد شده. اما حالا چي بايد بگم؟ يادش بخير. از بين سيگارا، اين سيگار بهمن حکايت غريبي داشت. بهمن سوئيسي بماند، يه جورش بود که بهش ميگفتن بهمن خار مادر (همون خواهر مادر) کيفيتش از همه هم اسماش بيشتر بود. حکايت اسمش هم اين بود که رو برچسب هشدارش نوشته بودن: «خواهر و برادر گرامي، مصرف سيگار براي سلامتي شما مضر است» يا يه چيزي تو همين مايهها. اما رو انواع ديگهش نوشته بودن: «مصرفکننده گرامي، مصرف سيگاربراي سلامتي شما مضر است» حالا سيگاراي ديگه رو توضيح نميدم. فقط بدونين که وينيستون خط ريز و خط درشت و کنت پرخط و بي واي و از اين جور برنامهها تنها انگيزه من براي سيگار کشيدنه (ارواح شيکمم)!
0- يه چيز نامربوط. هيچ دقت کردين که چقدر خورشيد خانوم شبيه بانوي آفتابه؟ (بابا جان چرا بد ميخونين؟ آفتابه يعني آفتاب ميباشد). به هر حال من خوندن فارسي رو به انگليسي ترجيح ميدم.
۱۳۸۲ تیر ۸, یکشنبه
۱۳۸۲ تیر ۵, پنجشنبه
از هتل عباسي اصفهان مينويسم. فعلا كه همه چيز رديفه. اما يكي از دوستان بي معرفت اصفهانيمون كه قرار بود ببينيمش احتمالا از ترس اينكه بريم خونشون موبايلشو جواب نميده. راستي اينجا استفاده از اينترنت مفته. ساعتي 4000 تومن ناقابل. پس هر چه زودتر برم از كافينتش بهتره. راستي اين آقاهه هم با منه اينجا.
پ.ن: عکساي اين سفر دو روزه به کاشان و اصفهان رو ميتونين اينجا ببينين. اگه دوست دارين که يه فتوبلاگ مثل اين داشته باشين، يه توضيحاتي اينجا نوشتم.
پ.ن: عکساي اين سفر دو روزه به کاشان و اصفهان رو ميتونين اينجا ببينين. اگه دوست دارين که يه فتوبلاگ مثل اين داشته باشين، يه توضيحاتي اينجا نوشتم.
۱۳۸۲ تیر ۴, چهارشنبه
خروس زري، پيرهن پري
اي خروس سحري
چش نخود سينه زري
پيرهن زر به برت بود پيش از اين
تاج ياقوت به سرت بود پيش از اين
شنيدم رنگ پرت رفته
ببينم پرتو
تاج ياقوت سرت ريخته
ببينم سرتو
يه کم دير جواب دادم شبح جان. خواسته بودي يه شعر عاشقانه بگيم از احمد شاملو. من فقط اينو پادم بود.
اي خروس سحري
چش نخود سينه زري
پيرهن زر به برت بود پيش از اين
تاج ياقوت به سرت بود پيش از اين
شنيدم رنگ پرت رفته
ببينم پرتو
تاج ياقوت سرت ريخته
ببينم سرتو
يه کم دير جواب دادم شبح جان. خواسته بودي يه شعر عاشقانه بگيم از احمد شاملو. من فقط اينو پادم بود.
۱۳۸۲ تیر ۲, دوشنبه
تقريبا يه سال پيش يه مطلب نوشتم با عنوان در تير ماه به شما چه خواهد گذشت؟ داشتم دنبال يه چيزي تو آرشيوم ميگشتم که دوباره خوندمش. کلي هم از پيشبينيهاي اون وقتم خنديدم. يه نگاهي بهش بندازين شايد شمام يه کم خنديدين.
۱۳۸۲ تیر ۱, یکشنبه
تکرار دوباره
هي من نميخوام چيزي بنويسم، هي با ديدن اين برنامهها زورم مياد حرف نزنم. الآن تلويزيون داره برنامهاي پخش ميکنه کاملا شبيه همون برنامه که بعد از ۱۸ تير ۷۸ پخش کردن. هيچ تفاوتي نداشت. دوباره صحنههايي از پرتاب سنگ و آتش زدن نشون دادن. دوباره اماکن تخريب شده رو نشون دادن. دوباره و طبق معمول چند ماه اخير يه تيزي هم واسه اينترنت کشيدن. دوباره همه رو آشوبگر نشون دادن. دوباره يه عده جاي دانشجو اومدن و گفتن اينا دانشجو نبودن. دوباره يه عده جاي مردم کتک خورده توي بيمارستان اومدن و گفتن ما داشتيم رد ميشديم از اونجا که اراذل کتکمون زدن. و حتما تا چند روز ديگر فراخوان يک تظاهرات ضدآمريکايي اعلام خواهد شد. و حتما عدهاي از دانشجويان به عنوان مزدور اعتراف خواهند کرد. و حتما سخني از خوابگاه همت به ميان نخواهد آمد. و حتما لباسشخصيها خواب و خيال بودند. و حتما تخريب کنندگان ماشينها تماما اوباش بودند. و حتما شيشه ماشينها توسط افراد مزدوري که شبيه گروه فشار بودند شکسته شد. و حتما تمام اين اعتراضات از سوي وابستگان به بيگانه و مزدوران و وطنفروشان و دشمنان برنامه ريزي شده بود. راستي چقدر مزدور دور و برمونه. هيچ دقت کردين؟
آقا جان اين قدرتنماييهاي اونوري و اينوري تا کي ميخواد ادامه پيدا کنه؟ فکر ميکنم آخرش بايد يه تيمارستان خيلي بزرگ بسازن و همه مردم رو بفرستن اون تو. با اين وضعيت احتمالا همه ديوونه ميشن.
هي من نميخوام چيزي بنويسم، هي با ديدن اين برنامهها زورم مياد حرف نزنم. الآن تلويزيون داره برنامهاي پخش ميکنه کاملا شبيه همون برنامه که بعد از ۱۸ تير ۷۸ پخش کردن. هيچ تفاوتي نداشت. دوباره صحنههايي از پرتاب سنگ و آتش زدن نشون دادن. دوباره اماکن تخريب شده رو نشون دادن. دوباره و طبق معمول چند ماه اخير يه تيزي هم واسه اينترنت کشيدن. دوباره همه رو آشوبگر نشون دادن. دوباره يه عده جاي دانشجو اومدن و گفتن اينا دانشجو نبودن. دوباره يه عده جاي مردم کتک خورده توي بيمارستان اومدن و گفتن ما داشتيم رد ميشديم از اونجا که اراذل کتکمون زدن. و حتما تا چند روز ديگر فراخوان يک تظاهرات ضدآمريکايي اعلام خواهد شد. و حتما عدهاي از دانشجويان به عنوان مزدور اعتراف خواهند کرد. و حتما سخني از خوابگاه همت به ميان نخواهد آمد. و حتما لباسشخصيها خواب و خيال بودند. و حتما تخريب کنندگان ماشينها تماما اوباش بودند. و حتما شيشه ماشينها توسط افراد مزدوري که شبيه گروه فشار بودند شکسته شد. و حتما تمام اين اعتراضات از سوي وابستگان به بيگانه و مزدوران و وطنفروشان و دشمنان برنامه ريزي شده بود. راستي چقدر مزدور دور و برمونه. هيچ دقت کردين؟
آقا جان اين قدرتنماييهاي اونوري و اينوري تا کي ميخواد ادامه پيدا کنه؟ فکر ميکنم آخرش بايد يه تيمارستان خيلي بزرگ بسازن و همه مردم رو بفرستن اون تو. با اين وضعيت احتمالا همه ديوونه ميشن.
۱۳۸۲ خرداد ۳۱, شنبه
شمارش معکوس
3- اين روزا به برنامه هاي متنوع(!) ماهواره كه نگاه مي كنم بعضي چيزا رو مي بينم كه حرصمو حسابي در مياره. از يه طرف جناب شاهزاده پهلوي مياد و بسيار سعي ميكنه كه لفظ قلم صحبت كنه و كلي با قيافه مظلوم از همبستگي و تاريخ سري ورودش به ايران صحبت كنه. بعدش هم يه عده از پسرخاله ها و پسرعموهاش زنگ مي زنن و ميگن كه ما از فلانجا هستيم و سلطنت طلبيم و فلان و بهمان. تو رو خدا بيا كه ما شديم چشماي منتظر به پيچ جاده. از اون طرف آقاي دبيركل حزب كمونيست كارگري مياد و به زور مي خواد به همه تفهيم كنه كه بهترين حزب، حزب ماست. ديدن وقتي مي خواين سر يه بچه رو گول بماليم بهش ميگيم كه: " نويد جون (مثلا) پسر خوبيه. من مي دونم تموم غذاشو مي خوره". اون وقت نويد جون سعي مي كنه براي اثبات ناناز بودنش غذاشو تا ته بخوره. حتي اگه از فرط سيري عق بزنه. اين جناب هم هي تكرار ميكنه كه اين روزا در اقصي نقاط ايران جوانان كمونيست دارن مبارزه مي كنن و تو محله هاشون شوراهاي كمونيستي درست كردن. به زور مي خواد به ملت تفهيم كنه كه شماها كمونيستين اما خودتون خبر ندارين.
آقا جان يه كم چشاتون رو باز كنين. شما به خودتون هم دارين دروغ مي گين چه برسه به ملت. فكر كردين همه طفلن كه هيچي رو نفهمن؟ آقا جون اين مردم توي اين 25 سال كلي تجربه كسب كرده. ديگه گذشته اون دوره فقط و فقط شعار دادن. مردم ما اگه ريختن تو خيابون، براي اينه كه ذله شدن از ديكتاتوري و حكومت غيرمردم سالارانه. چه فرقي داره كه ديكتاتور، رهبر باشه يا شاه يا رجوي يا شما. ديكتاتور همه جورش بده عزيز جان. شما اول استراتژي خودتون رو مشخص كنين كه اصلا اجازه حرف زدن به انديشه ديگه مي دين يا نه. بعدش بياين تبليغ كنين. شما همين الآن فكرتون به جاي كاراي جدي پاره كردن پرچم سه رنگ و جايگزيني پرچم سرخه. عجب گيري كرديما. بذارين ملت كار خودشون رو بكنن. هر كدوم نگيرين يه طرف اين لباس داغون شده رو كه از وسط جر مي خوره.
2- حالا از اين بگذريم. جريان اين جشنواره 3 تا 20 تير رو كه شنيدين ايشالله. نمي دونم چطور شده دولت فخيمه ايران دلش به حال ملت سوخته. دولتي كه صدا و سيماش بابت پخش برنامه هاش رو قبض برق مردم هزينه ميكشه، چطور شده قراره 17 روز برنامه رايگان بذاره واسه ملت؟ اونم تو ورزشگاه آزادي و اجرای كنسرت آريان و عصار و غيره؟ فكر بد نكنين بابا، بقول يكي حتما گودباي پارتيه!
1- از اين هم بگذريم؟ باشه گذشتيم... يه چيزي خوندم تو وبلاگ NeoMinds. بهرنگ، مطلبی نوشته با عنوان وبلاگهای ايرانی و قضاوتهای مغرضانه. در قسمتي از اين مقاله اومده:
"خبرگزاريهاي رويترز و CNN در دو مقاله مشابه با تيترهاي متفاوت، مطالب و تحليلهايي درباره وبلاگهاي ايراني منتشر كرده بودند. در هر دو مقاله به طور واضح سعي شده بود، عمده اشتياق و علاقه وبلاگنويسان و خوانندگان وبلاگهاي ايراني به مسائل جنسي و فرهنگ غرب (كه در مقاله از آنها به عنوان تابو نام برده شده است) ارتباط داده شودو چنين وانمود شود كه كاربران ايراني اينترنت به علت محدوديتهاي اجتماعي دراين زمينه ها به وبلاگنويسي و وبلاگ خواني روي آورده اند!"
نكته جالب توجه اينه كه منابع خبري اين مقالات از تحليلهايي گرفته شده كه تو كنفرانس BlogTalk اخيرا در شهر وين كشور اتريش برگزار شد، مطرح بوده. فقط يه سووال: اين جناب حسين درخشان تو اين كنفرانس چي كار مي كرده پس؟ يعني سخنرانيش يه اپسيلون تاثير هم روي شنوندگان نذاشته؟
3- اين روزا به برنامه هاي متنوع(!) ماهواره كه نگاه مي كنم بعضي چيزا رو مي بينم كه حرصمو حسابي در مياره. از يه طرف جناب شاهزاده پهلوي مياد و بسيار سعي ميكنه كه لفظ قلم صحبت كنه و كلي با قيافه مظلوم از همبستگي و تاريخ سري ورودش به ايران صحبت كنه. بعدش هم يه عده از پسرخاله ها و پسرعموهاش زنگ مي زنن و ميگن كه ما از فلانجا هستيم و سلطنت طلبيم و فلان و بهمان. تو رو خدا بيا كه ما شديم چشماي منتظر به پيچ جاده. از اون طرف آقاي دبيركل حزب كمونيست كارگري مياد و به زور مي خواد به همه تفهيم كنه كه بهترين حزب، حزب ماست. ديدن وقتي مي خواين سر يه بچه رو گول بماليم بهش ميگيم كه: " نويد جون (مثلا) پسر خوبيه. من مي دونم تموم غذاشو مي خوره". اون وقت نويد جون سعي مي كنه براي اثبات ناناز بودنش غذاشو تا ته بخوره. حتي اگه از فرط سيري عق بزنه. اين جناب هم هي تكرار ميكنه كه اين روزا در اقصي نقاط ايران جوانان كمونيست دارن مبارزه مي كنن و تو محله هاشون شوراهاي كمونيستي درست كردن. به زور مي خواد به ملت تفهيم كنه كه شماها كمونيستين اما خودتون خبر ندارين.
آقا جان يه كم چشاتون رو باز كنين. شما به خودتون هم دارين دروغ مي گين چه برسه به ملت. فكر كردين همه طفلن كه هيچي رو نفهمن؟ آقا جون اين مردم توي اين 25 سال كلي تجربه كسب كرده. ديگه گذشته اون دوره فقط و فقط شعار دادن. مردم ما اگه ريختن تو خيابون، براي اينه كه ذله شدن از ديكتاتوري و حكومت غيرمردم سالارانه. چه فرقي داره كه ديكتاتور، رهبر باشه يا شاه يا رجوي يا شما. ديكتاتور همه جورش بده عزيز جان. شما اول استراتژي خودتون رو مشخص كنين كه اصلا اجازه حرف زدن به انديشه ديگه مي دين يا نه. بعدش بياين تبليغ كنين. شما همين الآن فكرتون به جاي كاراي جدي پاره كردن پرچم سه رنگ و جايگزيني پرچم سرخه. عجب گيري كرديما. بذارين ملت كار خودشون رو بكنن. هر كدوم نگيرين يه طرف اين لباس داغون شده رو كه از وسط جر مي خوره.
2- حالا از اين بگذريم. جريان اين جشنواره 3 تا 20 تير رو كه شنيدين ايشالله. نمي دونم چطور شده دولت فخيمه ايران دلش به حال ملت سوخته. دولتي كه صدا و سيماش بابت پخش برنامه هاش رو قبض برق مردم هزينه ميكشه، چطور شده قراره 17 روز برنامه رايگان بذاره واسه ملت؟ اونم تو ورزشگاه آزادي و اجرای كنسرت آريان و عصار و غيره؟ فكر بد نكنين بابا، بقول يكي حتما گودباي پارتيه!
1- از اين هم بگذريم؟ باشه گذشتيم... يه چيزي خوندم تو وبلاگ NeoMinds. بهرنگ، مطلبی نوشته با عنوان وبلاگهای ايرانی و قضاوتهای مغرضانه. در قسمتي از اين مقاله اومده:
"خبرگزاريهاي رويترز و CNN در دو مقاله مشابه با تيترهاي متفاوت، مطالب و تحليلهايي درباره وبلاگهاي ايراني منتشر كرده بودند. در هر دو مقاله به طور واضح سعي شده بود، عمده اشتياق و علاقه وبلاگنويسان و خوانندگان وبلاگهاي ايراني به مسائل جنسي و فرهنگ غرب (كه در مقاله از آنها به عنوان تابو نام برده شده است) ارتباط داده شودو چنين وانمود شود كه كاربران ايراني اينترنت به علت محدوديتهاي اجتماعي دراين زمينه ها به وبلاگنويسي و وبلاگ خواني روي آورده اند!"
نكته جالب توجه اينه كه منابع خبري اين مقالات از تحليلهايي گرفته شده كه تو كنفرانس BlogTalk اخيرا در شهر وين كشور اتريش برگزار شد، مطرح بوده. فقط يه سووال: اين جناب حسين درخشان تو اين كنفرانس چي كار مي كرده پس؟ يعني سخنرانيش يه اپسيلون تاثير هم روي شنوندگان نذاشته؟
۱۳۸۲ خرداد ۳۰, جمعه
افکار خصوصي:
اين "ی" رهبری که "امروز" مينويسه برای چيه؟
تحبيبه؟ مثلا "رهبری، موش بخورتت"
تصغيره: "اين رهبری امروز اومده بود دم در"
....
اين "ی" رهبری که "امروز" مينويسه برای چيه؟
تحبيبه؟ مثلا "رهبری، موش بخورتت"
تصغيره: "اين رهبری امروز اومده بود دم در"
....
خب وقتي دو تا آدم سرگردون تصميم ميگيرن يه وبلاگ درست کنن، حاصل بايد همين بشه ديگه. اينم وبلاگ تازه من و سامان. نظرتون چيه؟
۱۳۸۲ خرداد ۲۶, دوشنبه
۱۳۸۲ خرداد ۲۳, جمعه
عبور از فيلتر
يه سايت ايروني خوب پيدا کردم واسه عبور از فيلتر و ديدن سايتهايي که فيلتر شدن. اسم اين سايت و آدرسش هست: افشين که با تايپ آدرس يايت فيلتر شده توي کادري که اونجا ميبينيد، ميتونيد لينکهايي رو دريافت کنيد که با کليک روي اونها ميشه سايتهاي فيلتر شده رو ديد.
يه سايت ايروني خوب پيدا کردم واسه عبور از فيلتر و ديدن سايتهايي که فيلتر شدن. اسم اين سايت و آدرسش هست: افشين که با تايپ آدرس يايت فيلتر شده توي کادري که اونجا ميبينيد، ميتونيد لينکهايي رو دريافت کنيد که با کليک روي اونها ميشه سايتهاي فيلتر شده رو ديد.
۱۳۸۲ خرداد ۲۱, چهارشنبه
خب. اونايي که با بلاگر جديد کار ميکنن، احتمالا با مشکل برخورد کردن. اونم به اين شکل که فونتاشون قاطي شده. نگران نباشين. راه حلش يه تغيير کوچولوست. کافيه که برين تو منوي Setting و از اونجا تب Format رو انتخاب کنين. بعدش تو قسمت Encoding، برين و گزينه اول يعني Universal (UTF-8) رو انتخاب کنيد و بعدش هم همه چيز رو Save کنيد. همه چيز رديف ميشه.
و اما بذارين يه وبلاگ هم معرفي کنم. وبلاگ ليدا که هم طراحي و هم نوشته هاي قشنگي داره. نويسندهش قبلا اينجا مينوشت.
اين ساقي عزيز که همون بانوي صاحب صندوقخونه هم هست، يه اشاره ظريفي به شراب مورد صرف در صبحگاه کرده که سهوا بهش گفته سبوي صبحگاهي. در صورتيکه به نظرم صبوحي درسته که به معني شراب صبحگاهيه.
يه چيز ديگه هم بگم و برم. اين روزا تهران خيلي شلوغ پلوغه. ديشب که کوي دانشگاه شلوغ شده بود. اين شلوغي هم به خاطر اعتراض به خصوصي شدن دانشگاهها بوده و بعدش چهره سياسي گرفته به خودش. مردم هم کلي جمع شدن و کلي شعار حمايت از دانشجو دادن. امشب هم اميرآباد که بودم، باز شلوغ بود. اما نه به اندازه ديشب. ولي تو کوچه پس کوچه ها که رفتيم، ملت از جاهاي ديگه هم اومده بودن و با ماشيناشون هي بوق بوق ميزدن. مثل اينکه يه اتفاقاتي داره ميفته.
و اما بذارين يه وبلاگ هم معرفي کنم. وبلاگ ليدا که هم طراحي و هم نوشته هاي قشنگي داره. نويسندهش قبلا اينجا مينوشت.
اين ساقي عزيز که همون بانوي صاحب صندوقخونه هم هست، يه اشاره ظريفي به شراب مورد صرف در صبحگاه کرده که سهوا بهش گفته سبوي صبحگاهي. در صورتيکه به نظرم صبوحي درسته که به معني شراب صبحگاهيه.
يه چيز ديگه هم بگم و برم. اين روزا تهران خيلي شلوغ پلوغه. ديشب که کوي دانشگاه شلوغ شده بود. اين شلوغي هم به خاطر اعتراض به خصوصي شدن دانشگاهها بوده و بعدش چهره سياسي گرفته به خودش. مردم هم کلي جمع شدن و کلي شعار حمايت از دانشجو دادن. امشب هم اميرآباد که بودم، باز شلوغ بود. اما نه به اندازه ديشب. ولي تو کوچه پس کوچه ها که رفتيم، ملت از جاهاي ديگه هم اومده بودن و با ماشيناشون هي بوق بوق ميزدن. مثل اينکه يه اتفاقاتي داره ميفته.
۱۳۸۲ خرداد ۱۹, دوشنبه
شمارش معکوس
7- اگه حال و هواي شعر گيلکي بهتون سازگاره و از آهنگ سريال پس از باران خوشتون ميومده، حتما يه نفس تو بوي تلخ قهوه بکشيد.
6- اين مطلب آخر زيتون رو اگه نخونين طبق معمول چيزي رو از دست نميدين. اما اگه نظرخواهيشو نخونين خيلي چيزا رو از دست ميدين.
5- اگه دوست دارين از آخرين لينکهايي که به وبلاگتون داده شده مطلع بشين، کافيه که ته آدرسي که اين زير آدرس خودتون رو بذارين. (البته اگه صفحهاي رو که مياد خوب نميبينين، کافيه از منوي view بالاي صفحه اون رو روي يونيکد يا UTF-8 تنظيم کنين.
4- اين سايت گردون دات نت هم رو هم واسه شرکت راه انداختيم. حالا هر کي ميخواد سايت بزنه کافيه فقط چشماشو ببنده و آرزو کنه. البته بايد يه کم همراه با بستن چشاش، سر جيبشو وا کنه. البته فقط يه کم. براي بر و بچز وبلاگي هم که هوس دات کام شدن به سرشون زده يه پلان ويژه وبلاگي داريم تــــوپ. نه اين درسته: تــــــــــــــــــــــــــــــوپ. حالا يه سر بزنين بد نميبينين. کار من و سامانه.
3- آخرين آمار نشون ميده که وبلاگنويسا يا وبلاگنويسن يا اسمشون احسانه. تو رو خدا بشمرين ببينين چند تا احسان وبلاگنويس داريم. هوار تا.
2- اين مطلب قبلي من رو هم خيليها انگاري جدي گرفتن. بابام جون خبر مبري نيست. اينا فقط و فقط نوشته هستن.
1- آخرين نوشته هم مربوط به يه بيماري نوظهوره که من بهش مبتلا شدم. از نشانههاي بارز اون اينه که موقع چت و وقت زدن شکلکهاي ياهو مسنجر قيافهام هم شبيه اونا ميشه. مثلا موقع استفاده از شکلک چشمک، ناخودآگاه چشمک ميزنم و الخ. حالا به نظر شما اسم اين بيماري رو چي بذارم؟
7- اگه حال و هواي شعر گيلکي بهتون سازگاره و از آهنگ سريال پس از باران خوشتون ميومده، حتما يه نفس تو بوي تلخ قهوه بکشيد.
6- اين مطلب آخر زيتون رو اگه نخونين طبق معمول چيزي رو از دست نميدين. اما اگه نظرخواهيشو نخونين خيلي چيزا رو از دست ميدين.
5- اگه دوست دارين از آخرين لينکهايي که به وبلاگتون داده شده مطلع بشين، کافيه که ته آدرسي که اين زير آدرس خودتون رو بذارين. (البته اگه صفحهاي رو که مياد خوب نميبينين، کافيه از منوي view بالاي صفحه اون رو روي يونيکد يا UTF-8 تنظيم کنين.
http://www.technorati.com/cosmos/links.html?PHPSESSID=ded6eb18743921f13ab64ba1d64dd404&rank=&url=
4- اين سايت گردون دات نت هم رو هم واسه شرکت راه انداختيم. حالا هر کي ميخواد سايت بزنه کافيه فقط چشماشو ببنده و آرزو کنه. البته بايد يه کم همراه با بستن چشاش، سر جيبشو وا کنه. البته فقط يه کم. براي بر و بچز وبلاگي هم که هوس دات کام شدن به سرشون زده يه پلان ويژه وبلاگي داريم تــــوپ. نه اين درسته: تــــــــــــــــــــــــــــــوپ. حالا يه سر بزنين بد نميبينين. کار من و سامانه.
3- آخرين آمار نشون ميده که وبلاگنويسا يا وبلاگنويسن يا اسمشون احسانه. تو رو خدا بشمرين ببينين چند تا احسان وبلاگنويس داريم. هوار تا.
2- اين مطلب قبلي من رو هم خيليها انگاري جدي گرفتن. بابام جون خبر مبري نيست. اينا فقط و فقط نوشته هستن.
1- آخرين نوشته هم مربوط به يه بيماري نوظهوره که من بهش مبتلا شدم. از نشانههاي بارز اون اينه که موقع چت و وقت زدن شکلکهاي ياهو مسنجر قيافهام هم شبيه اونا ميشه. مثلا موقع استفاده از شکلک چشمک، ناخودآگاه چشمک ميزنم و الخ. حالا به نظر شما اسم اين بيماري رو چي بذارم؟
۱۳۸۲ خرداد ۱۷, شنبه
يک واقعيت محض
خب به گمانم نقصان نداشته باشد. هرچند اين کم توجهيت محلي از اعراب ندارد. اما نيک ميداني که دوستت داشتم. شايد نتوانستم آن را هيچگاه به زبان بياورم. ولي فکر ميکردم که از چشام ميفهميش. باور نميکردم عرضهشو نداشته باشم که حاليت کنم. رابطه من و تو عميق از اين حرفا بود. باهاس بهت ميگفتم. اشتباح از من بود. اونغدر تو خودم گم شده بودم که هاليم نبود. مصخرهس. حميشه واغعيطهايي که جلوي چشم آدمن، ديرتر به نضر ميرسن. نعلت به اين سانش. ميدوني؟ هر وخ که خاصتم بهت بمگ، ذبونم گفرت! :((
خب به گمانم نقصان نداشته باشد. هرچند اين کم توجهيت محلي از اعراب ندارد. اما نيک ميداني که دوستت داشتم. شايد نتوانستم آن را هيچگاه به زبان بياورم. ولي فکر ميکردم که از چشام ميفهميش. باور نميکردم عرضهشو نداشته باشم که حاليت کنم. رابطه من و تو عميق از اين حرفا بود. باهاس بهت ميگفتم. اشتباح از من بود. اونغدر تو خودم گم شده بودم که هاليم نبود. مصخرهس. حميشه واغعيطهايي که جلوي چشم آدمن، ديرتر به نضر ميرسن. نعلت به اين سانش. ميدوني؟ هر وخ که خاصتم بهت بمگ، ذبونم گفرت! :((
۱۳۸۲ خرداد ۱۲, دوشنبه
چپ و راست
يكي مي گه برو بيرون، يكي مي كه بيا تو
يكي مي گه از اين طرف، يكي مي گه از اون سو
يكي مي گه برو به چپ، يكي مي گه به راست
يكي ديگه داد مي زنه اين آقاهه با ماست
يكي مي گه يارو! از اون ناقلاهاست
پليس مي گه ايست، سرجات بايست
....
اين ترانه توسط ابراهيم نبوي همراه با چند ترانه ديگر سروده شد تا توسط يكي از گروههاي ايراني كه در حال حاضر در تهران فعالند ساخته شود و به بازار عرضه گردد، تا امروز چهار ترانه ساخته شده و پس از پايان ساخت به بازار خواهد آمد. اگرچه گروه آهنگساز موسيقي راك كار مي كند، اما اين ترانه با ريتم رپ ساخته شده است. براي گوش کردن آهنگ اينجا کليک کنيد. (نرم افزار RealPlayer بايد روي سيستمون نصب باشه).
يكي مي گه برو بيرون، يكي مي كه بيا تو
يكي مي گه از اين طرف، يكي مي گه از اون سو
يكي مي گه برو به چپ، يكي مي گه به راست
يكي ديگه داد مي زنه اين آقاهه با ماست
يكي مي گه يارو! از اون ناقلاهاست
پليس مي گه ايست، سرجات بايست
....
اين ترانه توسط ابراهيم نبوي همراه با چند ترانه ديگر سروده شد تا توسط يكي از گروههاي ايراني كه در حال حاضر در تهران فعالند ساخته شود و به بازار عرضه گردد، تا امروز چهار ترانه ساخته شده و پس از پايان ساخت به بازار خواهد آمد. اگرچه گروه آهنگساز موسيقي راك كار مي كند، اما اين ترانه با ريتم رپ ساخته شده است. براي گوش کردن آهنگ اينجا کليک کنيد. (نرم افزار RealPlayer بايد روي سيستمون نصب باشه).
ديشب بود به گمانم. يا شايد يک نيمه شب ديگر بود. از ميان هزاران آسمان تاريک ديگر. دو يا سه خفاش آمدند و با دندانهايشان بيدارم کردند. چشمانم هنوز از خواب فرار نکرده بودند. انگشتهايم اما، انگاري پرهدار شدهاند. خيلي به درد ميخورند. کف زدن هم برايم خيلي سخت است. مخصوصا مرتبش. اما بالهاي خوبي هستند. دندانهايم هم ميخارند. دلم حشره ميخواهد. راستي. عجب رگت برجسته شده. اما من قسم ميخورم که خونآشامي تنها يک شايعه است. حالا بيا کمي بخوابيم. اما قبلش آن چراغ را خاموش کن. اصلا هيچوقت روشنش نکن. چند روز است نور آزارم ميدهد. اجازه ميدهي وارونه بخوابم؟
اشتراک در:
پستها (Atom)