۱۳۸۳ خرداد ۲۳, شنبه

ثلث دوم

كلاس عربی... دوم راهنمايی... خانم مكی... ما سر كلاسيم. مريم ميز اول است. با دو نفر ديگر كه می‌گوييم نوچه‌های مريمند. نيمكت ها سه نفره است. من، سارا و دوستم -كه اين روزها حالش خوب نيست- رديف يكی مانده به آخريم. روزهای محرم است و عشق و عاشقی و قصه‌ها از دعوای پسرهای محل سر بلند كردن علم.

چند ماهی است كه بزرگتر شده‌ايم. ۱۲سال و نيمه‌ايم. دوست داريم بدانيم كه بقيه هم بالغ شده‌اند يا نه و دوست داريم به دروغ بالغ‌شدن خودمان را انكار كنيم. حتی پيش مادربزرگ حتی پيش مردودی‌ها كه اطلاعات وحشتناكی دارند از همه چيز و حتی روی ديوارهای توالت نقاشی‌های بد كشيده‌اند...

ادامه مطلب زيبای بابونه رو از اينجا بخونين.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر